قدس آنلاین- سربرآوردن نیروهای جوان تشنه قدرت در عربستان سعودی و شاخ و شانه کشیدن های مداوم این ولیعهد ناپخته آنهم درست زمانی که ایران اسلامی در اوج اعتلای قدرت سیاسی، نظامی و دیپلماتیک خویش بعداز تاریخ انقلاب اسلامی است، حاکی از آن است که اتاق فکری شوم در صدد برهم زدن آرامش نسبی موجود در منطقه غرب اسیا بر آمده است.

با مروری به سناریوهای طراحی شده در چندسال اخیر در این منطقه میتوان به راحتی نتیجه گیری کرد، این اتاق فکر شوم اراده ای برای اشوب همیشگی در خاورمیانه دارد. جنگ افروزی آمریکایی ها در افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم، پیدایش گروه وحشی داعش در عراق و سوریه، برهم زدن ثبات سیاسی سوریه و براندازی نظام بشار اسد برای ضربه زدن به محور مقاومت، تحریک احساسات ملیتی اقلیم کردستان عراق برای ایجاد جنگ قومیتی پس از شکست داعش، استعفای اجباری نخست وزیر لبنان برای آماده سازی جنگی جدید علیه این کشور و اکنون انتقال پایتخت رژیم صهیونیستی نشان دهنده آن است که منافع آمریکایی غربی در منطقه استراتژیک و سراسر پر از انرژی خاورمیانه در آن است که در این منطقه همواره آتش جنگ شعله ور باشد و تا می شود مسلمانان خودشان به دست خودشان یکدیگر را غارت کنند و به قتل برسانند.

آمریکایی ها برای استخراج نفت ارزان تر (همان طور که در زمان داعش نفت را به یک سوم قیمت جهانی از کرکوک میخریدند) و دزدی میراث تاریخی با ارزش تمدن در این منطقه و فروش اسلحه برای کشتار بیشتر دست به هر حربه ای می زنند.

 اکنون بهانه انتقال پایتخت نیز از آن دست سناریوهایی است که مترصد اقدام عملی و حتی نظامی کشورهای منطقه خواهد بود اما شاید این دقیقا همان واکنش مطلوبیست که دشمن انتظار آن را می کشد. همان واکنشی که «بن سلمان» با خرید ۴۶۰ میلیارد دلاری اش از ترامپ برای ان لحظه شماری می کند.

اما همان طور که تاریخ ثابت کرده است، فلسطین به ازادی نخواهد رسید مگر به دست خود فلسطینیان، بنابراین واکنش سریع و هوشمندانه «انتفاضه چهارم» در میان این معرکه گیری رژیم صهیونیستی می تواند همان نخ تسبیح گسسته شده میان ملت فلسطین باشد تا با روحیه ای مضاعف و ایمانی استوار این بار مقاومتی تاریخی ازخود نشان دهند و رژیم منحوس صهیونیستی را برای همیشه نابود سازد.

واقعیت آن است که تاریخ همواره ثابت کرده است پیروزی در جنگ اصلا وابسته به نفرات و ادوات جنگی نیست بلکه ارتباط مستقیمی با ایمان جنگجویان طرفین دارد. همچنان که خود یهودیان نیز در داستان جالوت و داوود بارها و بارها نتیجه جنگ نابرابر آنها را خوانده اند، اما از آن درسی نگرفته اند.